جدول جو
جدول جو

معنی باز نشاندن - جستجوی لغت در جدول جو

باز نشاندن
نشاندن، وادار به نشستن کردن
فرو نشاندن، خاموش کردن فتنه یا آتش
تصویری از باز نشاندن
تصویر باز نشاندن
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بازنشاندن
تصویر بازنشاندن
فتنه را خاموش کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بخاک نشاندن
تصویر بخاک نشاندن
خوار وحقیر کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از باز خواندن
تصویر باز خواندن
مصادف شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از باز خواندن
تصویر باز خواندن
خواندن، دوباره خواندن، قرائت کردن
فراخواندن، احضار کردن
بازگرداندن
مطابق بودن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از غبار نشاندن
تصویر غبار نشاندن
رفتن روبیدن زدودن گرد و غبار، غبار غم و اندوه را فرو نشاندن
فرهنگ لغت هوشیار
عقب ماندن عقب افتادن واپس افتادن، از کار ماندن و بهدف نرسیدن خسته شدن، بجا گذاشتن بجا ماندن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از باز نهادن
تصویر باز نهادن
نهادن، گذاشتن، برجا گذاشتن، قرار دادن چیزی در جایی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از باز ماندن
تصویر باز ماندن
((دَ))
واماندن، پس افتادن، به جا ماندن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از باز راندن
تصویر باز راندن
((دَ))
حکایت کردن، بیان کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از باز ماندن
تصویر باز ماندن
به جا ماندن، باقی ماندن
عقب ماندن، واپس ماندن
از کار ماندن، به مقصود نرسیدن
خسته شدن
فرهنگ فارسی عمید